۹ مطلب با موضوع «پاییز دائویی» ثبت شده است

در باب سیر و سفر

بدانکه سفرها بر دو نوع است. نوع اول آنکه به دیدن مناظر زیبای کوهساران و آبها و سرخی و سبزی گل‌ها و درختان روند، یا آنکه همچون بعضی مردمان به دیدار شکوه شهرهای بزرگ خوش شوند، یا همچون بعضی دیگر از دیدن بناهای معابد و خلوت‌خانه‌ها به وجد آیند، یا همچون بعضی دیگر مشتاق ملاقات دوستان باشند، یا همچون بعضی دیگر در پی جامه‌ها و خوراک‌ها باشند. اینگونه مردمان اگرچه ده‌هزار فرسنگ سیر کنند، سفرشان حاصلی ندارد جز خستگی تن و از کف دادن توان. و اگرچه همه تماشاگه‌های زیر آسمان را بینند، چیزی نیابند جز پریشانی دل و فرسودگی جان. چنین است سیر و سفر بیهودۀ عامّۀ مردمان.

اما نوع دیگر آن است که در فطرت و طینت سیاحت کنند و در پی بواطن و اسرار روند. از کوهسارهای بلندِ دشواری‌های سلوک، صعود کنند و در پی اخذ معرفت از معلّمان، خستگی نپذیرند. از آبهای متلاطم و موّاج هوی بگذرند و سرمنزل دائو را سراغ گیرند بی‌آنکه از پا افتند، چندانکه با شنیدن کلامی از پیران، نور کامل در درون ایشان پرتو افکند. پس، امور بزرگ حیات و ممات را درک کنند و سالکِ خلوص تامّ گردند. این چنین کسان به‌واقع در سیر و سفر راستین هستند.

- پانزده گفتار وانگ چُْنگ‌یانگ در باب بنیاد نهادن تعلیم ( 重陽立教十五論)، فصل دوم.


凡遊歷之道有二:一者看山水明秀,花木之紅翠。或玩州府之繁華,或賞寺觀之樓閣,或尋朋友以縱意,或爲衣食而留心。如此之人,雖然萬里之途,勞形費力,遍覓天下之景,心亂氣衰,此乃虛雲遊之人。二者參尋性命,求問妙玄。登險之高山,訪名師之不倦;度喧轟之運水,問道無厭。若一句相投,便有圓光內發。了生死之大事,作全其之丈夫。如此之人,乃真雲遊也。

۲۸ فروردين ۰۱ ، ۰۵:۵۲ ۰ نظر

کیمیای زرّین

مراد از کیمیای زرّین، همچو زر سخت و همچو کیما کامل شدن است: اعادۀ صفا، احیاء نورانیت. پس، «فطرت» را رمزاً گویند کیمیای زرّین: کیمیا، آتشدان و دیگ، اجزاء انوشدارو.

شعر:

چیزی است از گذشته تا کنون،
بی‌صورت، بی‌کیف،
نه هرگز کم شده نه هرگز بیش،
بی‌وقفه پیوسته برپا،
در تیزی و سختی چون زرّ،
در سرخی چون آفتاب.

- لی دائوچّوئِن (قرن 13 م.)، لبّ کتاب یی در سه آسمان (سان‌تیِن یی‌سوئِی 三天易髓).

金丹者,如金之堅,如丹之圓,愈鍊愈明,故喻性為金丹也。丹,爐鼎也,藥物也。頌曰。亘古此物,無形無質。無欠無餘,無休無息。其利如金,其紅如日。

۲۸ فروردين ۰۱ ، ۰۵:۳۷ ۰ نظر

کیمیای زرّین

مراد از کیمیای زرّین، همچو زر سخت و همچو کیما کامل شدن است: اعادۀ صفا، احیاء نورانیت. پس، «فطرت» را رمزاً گویند کیمیای زرّین: کیمیا، آتشدان و دیگ، اجزاء انوشدارو.

شعر:

چیزی است از گذشته تا کنون،
بی‌صورت، بی‌کیف،
نه هرگز کم شده نه هرگز بیش،
بی‌وقفه پیوسته برپا،
در تیزی و سختی چون زرّ،
در سرخی چون آفتاب.

- لی دائوچّوئِن (قرن 13 م.)، لبّ کتاب یی در سه آسمان (سان‌تیِن یی‌سوئِی 三天易髓).

金丹者,如金之堅,如丹之圓,愈鍊愈明,故喻性為金丹也。丹,爐鼎也,藥物也。頌曰。亘古此物,無形無質。無欠無餘,無休無息。其利如金,其紅如日。

۱۳ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۴۴ ۰ نظر

در باب سیر و سفر

بدانکه سفرها بر دو نوع است. نوع اول آنکه به دیدن مناظر زیبای کوهساران و آبها و سرخی و سبزی گل‌ها و درختان روند، یا آنکه همچون بعضی مردمان به دیدار شکوه شهرهای بزرگ خوش شوند، یا همچون بعضی دیگر از دیدن بناهای معابد و خلوت‌خانه‌ها به وجد آیند، یا همچون بعضی دیگر مشتاق ملاقات دوستان باشند، یا همچون بعضی دیگر در پی جامه‌ها و خوراک‌ها باشند. اینگونه مردمان اگرچه ده‌هزار فرسنگ سیر کنند، سفرشان حاصلی ندارد جز خستگی تن و از کف دادن توان. و اگرچه همه تماشاگه‌های زیر آسمان را بینند، چیزی نیابند جز پریشانی دل و فرسودگی جان. چنین است سیر و سفر بیهودۀ عامّۀ مردمان.

اما نوع دیگر آن است که در فطرت و طینت سیاحت کنند و در پی بواطن و اسرار روند. از کوهسارهای بلندِ دشواری‌های سلوک، صعود کنند و در پی اخذ معرفت از معلّمان، خستگی نپذیرند. از آبهای متلاطم و موّاج هوی بگذرند و سرمنزل دائو را سراغ گیرند بی‌آنکه از پا افتند، چندانکه با شنیدن کلامی از پیران، نور کامل در درون ایشان پرتو افکند. پس، امور بزرگ حیات و ممات را درک کنند و سالکِ خلوص تامّ گردند. این چنین کسان به‌واقع در سیر و سفر راستین هستند.

- پانزده گفتار وانگ چُْنگ‌یانگ در باب بنیاد نهادن تعلیم ( 重陽立教十五論)، فصل دوم.

凡遊歷之道有二:一者看山明秀,花木之紅翠。或玩州府之繁華,或賞寺觀之樓閣,或尋朋友以縱意,或爲衣食而留心。如此之人,雖然萬里之途,勞形費力,遍覓天下之景,心亂氣衰,此乃虛雲遊之人。二者參尋性命,求問妙玄。登險之高山,訪名師之不倦;度喧轟之運水,問道無厭。若一句相投,便有圓光內發。了生死之大事,作全其之丈夫。如此之人,乃真雲遊也。

۳۰ آبان ۹۸ ، ۱۷:۰۲ ۰ نظر

رؤیای عامّۀ مردم

اگر قاعدۀ رؤیای بی‌رؤیا را درنیابند، آگاهیِ معلّق و نفسِ غمامۀ شناورِ آنان در ظلمات سرگردان خواهد شد بی آنکه بازگشت [به مبدأ] یابند. میل ایشان معطوف است به دیدن آنچه در بیداری دیده‌اند و شنیده‌اند تا عظمت خود را [در تقویم ازلی] بازیابند، ولی بازگشت آنان در افتادن به تولّدات چهارگانۀ جنینی، تخم‌مرغی، تخم‌ماهیکی و مسخی [یعنی تولد از چند نوع تبدّل، مثلاً بخشی اژدها بخشی پرنده یا نیمی دیو نیمی آدمی] خواهد بود [اشاره می‌کند به ظهور فردی در صور ملکوت اسفل در عالم خواب] ... مردمان با چشمان باز [در بیداری] خواب می‌بینند [یعنی ادراکات وهمی دارند]، دیگر چه رسد به وقتی که می‌خوابند!

- از رسالۀ «در باب رویا» (مِنگ شوُ 夢說) اثر بای یِوچّان (白玉蟾، ف‍. 1229م‍.)

若不明夢中無夢之理,則飛識遊魂泛然而無歸,㝠然而不返。將見於見聞覺知境界,而化爲胎卵濕化之歸也。 ... 此乃開眼之夢也,何況於睡乎。

۱۷ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۰۹ ۰ نظر

آثار منتشر شدۀ مجموعۀ مطالعات دائویی

دائودِه جینگ
دائودِه جینگ
نبشتۀ لائودْزی

هنرهای عقل
هنرهای عقل
چهار رسالۀ کهن دائویی

صفا و سکون
صفا و سکون
پنج رسالۀ دائویی

رموز دائویی
رموز دائویی
در رفع ابهام از تمثیلات کیمیای درون

در گذشتن از مرگ و زندگی

استاد یِو یی‌یانگ از مرگ و زندگی در می‌گذرد

[استاد] «یِو یی‌یانگ» از مرگ و زندگی در می‌گذرد:

از مرگ و زندگی می‌باید درگذشت،
برای تحقق (دِه 得) به "دائو" و عروج [به آسمان و جاودانه شدن].

با زدودن «غبار بزرگِ» روزنه‌های حوّاس است
که آگاه توانند شد بدانچه [در ازل] پیش از وجودِ صُور و فغفوران [نخستین] بوده است.
درگذشتن [از مرگ و زندگی] و تحقق [به دائو] جز این نیست،
و جاودانگی همچون تورِ بزرگی است.

- «دوازدۀ مشق معنویِ خواب از تعالیم کوهستان هوآ» (هوآشّان شّی‌ئِر شّوئِی‌گُنگ دزُنگ‌جوئِه 華山十二睡功總訣 ).

۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۱۹ ۰ نظر

چیرگی بر ببر و اژدها

[استاد] «مائو شِوئِن‌هان» بر اژدها و ببر چیرگی می‌یابد

[استاد] «مائو شِوئِن‌هان» بر اژدها و ببر چیرگی می‌یابد:

در درون دل، جانِ زندگانی (چی 炁) را گفته‌اند «اژدها»؛
در درون تن، خمیرۀ وجود (جینگ 精) را گفته‌اند «ببر».

خشم که مهار شود، اژدها به آب‌ها باز می‌گردد؛
عواطف که مهار شود، ببر در کوه‌ها نهان می‌گردد.

ببر و اژدها که آشتی کنند،
نام تو را در شمار «جاودانان» (شیِن 仙) می‌نویسند.

- «دوازده مشق معنویِ خواب از تعالیم کوهستان هوآ» (هوآشّان شّی‌ئِر شّوئِی‌گُنگ دزُنگ‌جوئِه 華山十二睡功總訣 ).

۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر

پنج مرتبۀ مقدماتی سلوک دائویی: تزکیه و تخلیۀ عقل

"شین" 心 به معنی «عقل» یا «دل»

مرتبۀ یکم: ناآرامیِ عقل بسیار است و سکون آن کم است. تفکر به ده هزار جا وابسته است. در پذیرفتن و رد کردن هیچ ثباتی ندارد. بیمناکی و تشویش، از حدّ خارج است، مانند اسبی وحشی است. این عقل عموم مردم را است.

مرتبۀ دوم: سکونِ عقل کم است و ناآرامی آن بسیار است. ناآرامی‌ها را می‌خواهد مهار کند تا آدمی سکون یابد، اما عقل هنوز آشفته است. مهار آن را سخت بتوان به دست آورد و مطیع‌اش ساخت. روی آوردن به مهار کردنِ ناآرامی‌ها، خود آغاز پی گرفتنِ دائو است. 

مرتبۀ سوم: ناآرامی و سکونِ عقل با هم برابر است. سکون عقل در ظاهر به دست آمده است، جمع و تفرقۀ عقل به‌یکسان برابر است. عقل نگرانِ ناآرامی‌هایش است. اندک اندک به پختگی روی می‌کند.

مرتبۀ چهارم: سکون عقل بسیار است و ناآرامی آن کم است. فرد در مهار کردن عقل، اندک اندک پخته می‌شود. بر نقطۀ وحدت تمرکز می‌کند، این تمرکز از دست که رود هم زود به دست می‌آید.

مرتبۀ پنجم: عقل یکسره پاک و ساکن می‌گردد. چه با مسائل برونی برخورد کند، چه فارغ باشد، ناآرام نیست. مهار کردن عقل به کمال می‌رسد. خواطر آشفته همه جمعیت می‌یابد.

 

- از فصل دوم از «نگاه‌داشتِ روانِ ایزدی و تزکیۀ جانِ زندگانی» (تْسون شِن لیَن چی مینگ 存神鍊氣銘) نبشتۀ «سی مو سوئِن» (思邀孫 ا 581-682م‍.) در جُّنگ هوآ دائو دْزانگ، 中華道藏، جلد 23، ص 146.

تصویر: نویسۀ "شین" 心 به معنی «عقل» یا «دل»

۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۰۶ ۰ نظر