مدت زمان: 2 دقیقه 8 ثانیه
سرمشق انسان، زمین است؛
سرمشق زمین، آسمان است؛
سرمشق آسمان، دائو است؛
سرمشق دائو، خودبهخودی است.
- دائودِه جینگ، بند 25.
人法地,地法天,天法道,道法自然。
مدت زمان: 2 دقیقه 8 ثانیه
سرمشق انسان، زمین است؛
سرمشق زمین، آسمان است؛
سرمشق آسمان، دائو است؛
سرمشق دائو، خودبهخودی است.
- دائودِه جینگ، بند 25.
人法地,地法天,天法道,道法自然。
«بُنآشوب» (渾淪圖) اثر «جُّودِه ژوئِن» (朱德潤)، موزۀ شّانگهای.
تصویرنوشت: «غرقهگاه مستور»[1] مربع نیست و گردی ندارد، دایره نیست و گوشه ندارد. پیش از زایش آسمان و زمین، صورتها نیست و به وجود میآید. پس از زایش آسمان و زمین، صورتها هست و به عدم میرود. از یک قبض و بسط، چندان حاصل میشود که قابل احصاء نیست.
- سال «جی چُّو»[2]، پاییز، ماه نهم، روز 26اُم، تصویرنوشت از مردِ «کوهستان کُنگتُنگ»، «جُّودِه ژوئِن»[3].
[1] «غرفهگاه مستور» یا «هوئِن لوئِن» (渾淪) هباء اولی است، آشفتگی ازلی که بذر آفرینش همه در او است.
[2] سال «جی چُّو» 26امین سال از اولین چرخۀ شصتساله در حکومت یِوئِن است، برابر با 1344م.
[3] «جُّودِه ژوئِن» (朱德潤؛ 1294-1365م.) نقاش، شاعر و نویسندۀ عصر دودمان «یِوئِن» است.
جانها و صورتها و هویتها یکپارچه بودند و هنوز از هم جدا نه؛ آن [وضع] را غرقهگاه مستور گویند. غرقهگاه مستور آن است که [در آن] دههزار موجود در هم آمیخته بودند و هنوز از هم جدا نه.
- دفتر استاد لیِهدْزی (列子؛ از عرفای بزرگ دائویی قرن ۶ ق.م.)، فصل یکم.
氣形質具而未相離,故曰渾淪。渾淪者,言萬物相渾淪而未相離也。
در زمان «لائو دْزی»، نویسۀ «دائو» در عرف به معنی «راه»، روش و تعلیم بوده است، و به نزدیک وی اشارت است به «حقیقة الحقایق» که البته این معنی نیز سابقهای کهن در جنبههای طریقتی سنت عتیق چینیان داشته است. هر چیزی را حقیقتی است، و حقیقت همه «دائو» است که خود حقیقت خود است (بنگرید به بند 25 از دائو دِه جینگ). در «دائو دِه جینگ»، «دائو» به سه معنی به کار میرود: یکی «حقیقة الحقایق»، حقیقتی مکنون، مصدرِ همه حقایق، و مرکزی ثابت متضمن همه شئون هستی؛ یکی «راه»، طریقت فطری و طبیعی در همه امور؛ و یکی آنکه در حالت فعلی به کار رود به معنی «گفتن»، «راهبری کردن» و مانند آن.
لطیفه:
نویسۀ «دائو» (道)، آنگونه که در زمان «لائو دْزی» مینوشتهاند، مشتمل است بر «قَدَم» (辵؛ آخریت) و «سَر» (首؛ اولیت). نویسۀ «قدم» (辵) خود متشکل است از «حرکت» (彳؛ ظاهریت) و «توقف» (止؛ باطنیت).
جّوانگدزی (فصل سوم) گوید:
نکوکار به نام [و آوازه] نزدیک نمیشود،
[همچنانکه] شرور از نزدیک محکمه نمیگذرد.
為善旡近名,為惡旡近刑。
- 莊子,第三。
استاد «تْسانگ جیِه»* نویسۀ «دائو» را ابداع میخواست کرد از جهت اشاره به «راز پنهان و امر پوشیده»، پس آن را به صورت 道 بنگاشت. نوشتن آن از دو نقطه (丷) آغاز میشود، نقطۀ سمتِ چپ "یانگِ" بزرگ است، نقطۀ سمت راست "یینِ" بزرگ است، گویی کاربست نمادِ "تای جی" "یین-یانگ" است. این دو در آسمان آفتاب و ماهتاب است، در زمین خرگوش [یشمی] و کلاغ [زرّین] است، و در انسان دو چشم است، در دانش کیمیا[ی درون]، چرخش نور و برگرداندن پرتو است. سپس نمادواژۀ 一 ["ئی"؛ به معنی «یک»، «واحد»] رسمِ میشود که این «یک» دایرۀ وُوجی [یا غایت نیستی] است. این دایره در آسمان قدیم متعلق است به "چیِن" [یا فاعلیت]. «دفتر تغییرات» میگوید: «چیِن گِرد است». در آغاز آفرینش از «یک» شکست [و تَرَک خوردن] آن، آسمان بسط یافت، و دایره به 一 [خط راست به معنی «یک»] تبدیل گشت. دفتر تغییرات میگوید: «چیِن یک (一) است». در دفاتر مقدّس آمده: «آسمان به یک رسد تا صفاء یابد، زمین به یک رسد تا سکون یاید، انسان به یک رسد تا قدّوسیت یابد.»** در آیین کنفوسیوسی گفته میشود: «زبدهاندیشی و وحدتاندیشی»***. در آیین بودایی گفته میشود: «دههزار دَّرمَه به یگانگی باز میگردد»، در سنّت دائویی گفته میشود: «مبدأ را بآغوش کش و یک را بپای». سپس در زیر آن نمادواژۀ自 ["دْزی"؛ به معنی «خود»، «از خود»، «خودبهخود»] رسم میشود که به این معنی است که این دایرۀ 一 و گردیهای آفتاب و ماهتاب همه در وجود خود شخص است. در آیین کفسیوسی گفته میشود: «لحظهای نباید از دائو جدا بود، اگر جدا باشی، آن دیگر دائو نیست.» از ترکیب شکل بالا و پایین [که گفته شد] نمادواژۀ 首 ["شَّو"؛ به معنی «سَر»] حاصل میشود؛ «سَر» یعنی «سرآغاز». تمرینات دائویی آغاز و ارادۀ کاری نیک است. سپس 辶 رسم میشود که بمعنای حرکت و رفتن است. و چرخیدنِ چرخِ حیات و ممات کلّ مراتب وجود است. چنین است معنا و مفهوم نویسۀ «دائو 道».
- از شرح «شّوئِیجینگ دْزی» (水精子) بر «دفتر صفا و سکون» (چینگجینگ جینگ 情靜經)
* «تْسانگ جیِه» (倉頡؛ در حدود 2650ق.م.) از اصحاب فغفور زرد است در قصص چینی که «کشف» نویسههای چینی را بدو منسوب میکنند.
** دائو دِه جینگ، بند 39، عبارات مشابه دارد.
*** شُّو جینگ، 1، 3، 13.