۴ مطلب با موضوع «تابستان دائویی» ثبت شده است

جاودانگی

بائوپُو دْزی گوید: کتابی هست به نام تای‌چینگ شِّن‌دان (کیمیای روحانی آسمان صفای بزرگ). اصل و قاعدۀ این کتاب از شهریار ازلی (یوئِن‌جوئِن) آمده است. شهریار ازلی آموزگارِ لائودْزی [در ساحات غیبی] بوده است. کتاب تای‌چینگ شِّن‌دان نُه فصل داشته است که گفته‌اند: سه فصل نخست خود قابل تعلیم و تعلّم نبود و از سه فصل میانۀ آن در نشئۀ دنیا کسی طاقت یادگیری نداشت، پس، [این شش فصل] در زیر سرچشمه‌های سه‌گانه [در اعماق زمین] فرو رفت [یعنی از تعیّن جسمانی خارج شد و دیگر در دسترس نیست]. سه فصل واپسین، دقیقاً همان فصول سه‌گانۀ این کتاب است. شهریار ازلی جاوِدانه‌ای بزرگ بود که یین و یانگ را آشتی می‌توانست داد و هماهنگ می‌توانست نمود و دیوان و ارباب طلسمات را مقهور بر بارش باران و وزش باد می‌توانست کرد. نُه اژدها و دوازده ببر سپید را به یک گردونه می‌بست و بر آن می‌راند. بسیاری از جاودانگانِ زیر آسمان در تحت فرمان او بودند....

در این دفتر مقدس آمده است: «خردمندان مهتر با رسیدن به دائو، به کاخ آسمانی عروج می‌کنند. خردمندان میانه‌حال با رسیدن به دائو، در پردیس کوئِن‌لوئِن سکنی می‌گزینند. خردمندان کهتر با رسیدن به دائو، به درازعمری در همین دنیا دست می‌یازند». احمقان را باور نیست بدین سخنان و آنها را پوچ می‌پندارند. اینان از صبح تا شب کاری نکنند جز آنچه به سوی مرگشان می‌بَرَد و هیچ در پی حیات نیستند، پس آسمان به چه بر ایشان حیات بخشد؟ عامۀ مردمان چیزی نشناسند جز خوراک لذیذ و جامۀ نیکو و رامش و کامش و مال و جاه و بس. دل را وامی‌نهند به فرو رفتن در خواهش‌های نفسانی تا ناگاه اجل سر رسد و بمیرند...

این کتاب همچنین گوید: «دائوی حیات جاویدان نه به پیشکش کردن نذر و نیاز است به درگاه ارواح و ایزدان و نه به تمارین کششی (دائویین) و نه به تمارین تنفسی، بلکه لب لباب رفتن به معراج جاودانگی در کیمیای روحانی نهفته است». آموختن آن آسان نیست و عمل کردن بدان دوچندان دشوار است. امّا اگر این اکسیر را برآوری، بقای جاودان هموست.

- از بائوپُودزی، فصول درون (抱朴子內篇) نوشتۀ گِه هُنگ (葛洪؛ 284-364م‍.)، فصل چهارم.

━━━━━━━━━━━━━

抱朴子曰,復有太清神丹,其法出於元君。元君者,老子之師也。太清觀天經有九篇,云其上三篇,不可教受;其中三篇,世無足傳,當沉之三泉之下;下三篇者,正是丹經上中下,凡三卷也。元君者,大神仙之人也,能調和陰陽,役使鬼神風雨,驂駕九龍十二白虎,天下眾仙皆隸焉…其經曰,上士得道,昇為天官;中士得道,棲集崑崙,下士得道,長生世間。民愚不信,謂為虛言,從朝至暮,但作求死之事,了不求生,而天豈能強生之乎?凡人唯知美食好衣,聲色富貴而已,恣心盡欲,奄忽終歿之徒…又曰,長生之道,不在祭祀事鬼神也,不在道引與屈伸也,昇仙之要,在神丹也。知之不易,為之實難也。子能作之,可長存也。

۲۸ فروردين ۰۱ ، ۰۶:۲۷ ۰ نظر

امکان تعلیم راه جاودانگی

بعضی این شبهه را طرح کردند که آنکه در میان آدمیان کسانی چون لائو[دْزی] و پِنگ[دْزو] (彭祖)، و در میان درختان کاج و سرو [درازعمر] هستند، به سببِ طبیعتِ آنها است، پس ما چگونه با تعلیم و تعلّم بدین درازعمری دست توانیم یافت؟

بائوپُودْزی گفت: در میان دست‌کردهای کوزه‌گر بزرگ [=حضرت خالق] هیچ موجودی خردمندتر از انسان نیست. آنکه از این خردمندی اندکی بابهره باشد، در مصاف با ده‌هزار موجود فائق تواند بود، ولی آنکه به ژرفای آن راه بَرَد، به عمرِ دراز و مشاهدت دیرزی دست تواند یافت. او داروی برینِ درازعمری را درمی‌یابد، از آن می‌خورد، و جاودانه می‌شود. درازعمریِ لاک‌پشت و دُرنا را درمی‌یابد، پس از طریقۀ [تنفسِ] آنها پیروی می‌کند و دیرزی می‌گردد. کاج و سرو شاخ و برگ‌هایی دارد که آنها را از بسیاری درختان دیگر متمایز می‌کند. و لاک‌پشت و دُرنا تن و بدنی دارند که آنها را از بسیاری جانوران دیگر متمایز می‌کند. امّا لائودْزی و پِنگ‌دْزو مانند دیگر مردمان بودند و از جنسی دیگر نه، ولی به دراز عمری دست یافتند، و این به سبب آن است که ایشان به «دائو» متحقق گشتند، نه آنکه این [درازعمری] از طبیعت آنها باشد. درختان دیگر از کاج و سرو و جانوران دیگر از لاک‌پشت و دُرنا مشق نتوانند کرد، پس عمر کوتاه دارند. امّا انسان از جهتِ برخورداری از نورِ معرفت و اندیشه، راهِ لائودْزی و پِنگ‌دْزو را مشق تواند کرد و همانند آنان به درازعمری دست تواند یافت.

- از دفتر بائوپُودْزی (抱朴子؛ نوشتۀ گِه هُنگ [283-343م‍.])، بخش یکم، فصل سوم.

或人難曰:「人中之有老彭,猶木中之有鬆柏,稟之自然,何可學得乎?」抱朴子曰:「夫陶冶造化,莫靈於人。故達其淺者,則能役用萬物,得其深者,則能長生久視。知上藥之延年,故服其藥以求仙。知龜鶴之遐壽,故效其道引以增年。且夫鬆柏枝葉,與衆木則別。龜鶴體貌,與衆蟲則殊。至於彭老猶是人耳,非異類而壽獨長者,由於得道,非自然也。衆木不能法鬆柏,諸蟲不能學龜鶴,是以短折耳。人有明哲,能修彭老之道,則可與之同功矣。

۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۴۵ ۰ نظر

هِه شیِن‌گُو


هِه شیِن‌گُو (何仙姑)، یکی از جاودانان هشت‌گانۀ دائویی


هِه شیِن‌گُو سوار بر دُرنا، اثر جّانگ لُو (张路؛ 1464-1538م‍.)

۱۷ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۶ ۰ نظر

جّانگ دائولینگ

جّانگ دائولینگدر کتاب «تذکرۀ جاودانان» (神仙傳) اثر «گِه هُنگ» (葛洪) چنین آمده است: «جّانگ دائولینگ» (張道陵) پیر پرآوازۀ آیین دائویی و موسس «طریق استادان آسمانی» (تیِن‌شّی دائو 天師道) در دورۀ دودمان "هان"، روزی از جهت امتحان مریدان از ایشان می‌خواهد که هر کجا رفت در پی‌اش روند. پس، از کوهی بالا می‌شود و ناگاه از پرتگاهی خود را به زیر می‌افکند، مریدان همه سراسیمه و پراکنده می‌شوند مگر دو تن، «جّائو شِّنگ» (趙昇) و «وانگ چّانگ» (王長) که به دنبال استاد از پرتگاه می‌پرند و چون کاهی به‌نرمی به زمین می‌رسند و آنجا استاد را می‌بینند که بر روی تختی از یشم سپید نشسته است و باز همه پرواز می‌کنند و می‌فرازند.

«ژِن شیُنگ» (任熊؛ عصر حکومت "چینگ") این نقاشی (مطلب پیشین) را می‌کشد. شعرِ نوشته شده بر روی نقاشی سرودۀ همو است:

投崖一千尺,
下有白玉床,
回视尘世烟苍苍。

از پرتگاه هزار فرسنگی بپر،
تختی از یشم سپید آن پایین است؛
یا بازگرد و حیات دنیا را بنگر، جز دودی تیره می‌بینی؟

* تصویر: «جّانگ دائولینگ» بر لب پرتگاه، اثر «ژِن شیُنگ» (任熊؛ 1823-1857م‍.). 

۱۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۰۴ ۰ نظر